معنی بی بندوبار
فرهنگ عمید
کسی که پابند به آداب و رسوم و مقررات اجتماعی نباشد، بیقیدوبند، لاابالی،
فارسی به عربی
طلیق
حل جدول
فارسی به آلمانی
Locker, Los
فارسی به انگلیسی
Debauchee
انگلیسی به فارسی
زن بندوبار
گویش مازندرانی
افسارگسیخته، بی بندوبار
بی لشت لاغوم
افسارگسیخته، بی بندوبار
ول شو
لات بی سر و پا – بی فرهنگ – بی بندوبار
فرهنگ واژههای فارسی سره
بی بندوبار، بی سروپا
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) بی بندوبار، بی اعتقاد.
لغت نامه دهخدا
لگام گسیخته. [ل ُ / ل ِ گ ُ ت َ / ت ِ] (ن مف مرکب) مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی.
سوئدی به فارسی
ادم شلخته، هردمبیل، ادم ژولیده، زن شلخته، فاحشه وار، زن شلخته، زن بندوبار، زن هرزه، جنده،
معادل ابجد
277